قطار یاد تو از من گذر کرد تو را در ایستگاه خواب دیدم غمی آهسته در چشم تو رقصید تو رفتی، من به سویت می دویدم برایت بی قرارم، بی قرارم قرارم را به باران می سپارم سفر با یاد تو پایان ندارد شب و روزم میان این قطارم تو را از دور بوسیدم، کجایی ♪ تو را هم بغض باران گریه کردم تو را نم نم سرودم در جدایی میان گرد و خاک آرزوها تو را از دور بوسیدم، کجایی چنان آشفته ام کز بوی زلفت برای یاس ها صد قصه گفتم نمیدانم چرا با چشم هایش در آن آماج غم چیزی نگفتم برایت بی قرارم، بی قرارم قرارم را به باران می سپارم سفر با یاد تو پایان ندارد شب و روزم میان این قطارم تو را از دور بوسیدم، کجایی؟