در لحظه های بی تو پژمردن وقتی که مردت داره میمیره لابد کسی از عطر تو مسته لابد کسی دستاتو میگیره لابد به جز من مرد بیگانه اسم درگوشی تو میدونه لابد نشانه ها تو میشناسه این سوز بد، منو می سوزونه این سوز بد، منو می سوزونه یکی از این روزا، روزای بیصدا بذار مثه اول به تو بگم شما بذار بگم سلام، به چشمتون میام بگم نفس نفس هواتونو میخوام هوامو داشته باش، دوباره با گلاش خود خودت بمون، مثه همه نباش یکی از این روزا، خود خود شما میایی قدم قدم، تا شهر عاشقا ♪ فردا دوباره از شما سبزم از نو پر از حرفای دلکوبم کشف عجیب دستاتون از نو فردا دوباره بیخودی خوبم شاید جهان تازه در راهه یا آخر انسان خودخواهه شايد که ما انسان نو باشیم که زرد و سرخ، سپید و سیاهه شاید شاید یکی از این روزا، روزای بیصدا بذار مثه اول به تو بگم شما بذار بگم سلام، به چشمتون میام بگم نفس نفس هواتونو میخوام هوامو داشته باش، دوباره با گلاش خود خودت بمون، مثه همه نباش یکی از این روزا، خود خود شما میایی قدم قدم، تا شهر عاشقا