از شب بی انتها، با تو نمی ترسم از غروب لحظه ها، با تو نمیترسم از هجوم سایه های شوم تنهایی در سکوتِ کوچه ها با تو نمی ترسم با تو نمی ترسم با تو از رگبارِ دلتنگی با تو از پاییزِ بی برگی از سیاهی ها نمی ترسم از جدایی ها نمی ترسم با تو از غم ها هراسی نیست از شب و سرما هراسی نیست از سیاهی ها نمی ترسم از جدایی ها نمی ترسم تکیه گاه من، تو با من باش با توئم ایمن، تو با من باش تو با من باش، تو با من باش، تو با من باش ♪ من شکوه عاشقی را با تو فهمیدم لحظه های زندگی را با تو فهمیدم در حریم با تو بودن از تو روییدم من بهار تازگی را با تو فهمیدم با تو فهمیدم با تو از رگبارِ دلتنگی با تو از پاییزِ بی برگی از سیاهی ها نمی ترسم از جدایی ها نمی ترسم با تو از غم ها هراسی نیست از شب و سرما هراسی نیست از سیاهی ها نمی ترسم از جدایی ها نمی ترسم تکیه گاه من، تو با من باش با توئم ایمن، تو با من باش تو با من باش، تو با من باش، تو با من باش راز قلب هر شقایق را تو می دانی حرف های قلب عاشق را تو می دانی تو مرا معنای تازه داده ای با عشق پرسه های این دقایق را تو می دانی تکیه گاه من، تو با من باش با توئم ایمن، تو با من باش تو با من باش، تو با من باش، تو با من باش