قصه گوی خاطره قصه ها تو کی شنید بگو از پرنده ای که یه شب فردا رو دید بگو از زمستونی که می شد غرق بهار از طلوع عطر یاس توی دشت لاله زار بگو از آیینه ها بگو از اون همه یاد بگو از خنده گل که دیگه رفته به باد از شب ستاره ها از روزای انتظار از لباس سبز عشق از یه قلب بی قرار ♪ اون روزا که کوچه ها پر بود از بوی بهشت تو بگو چرا کسی قصه ها رو ننوشت اون روزا دل های ما واسه کینه جا نداشت دستای مهربونی گل های خنده می کاشت اون روزا که عاطفه زیر گنبد کبود مثل دست عاشقان این همه تنها نبود قصه گوی خاطره حرف بیداری بگو قصه های گمشده حتی تکراری بگو از شب شرجی و مه قصه ساحل و موج قصه سرخ سفر قصه آبی اوج ♪ اون روزا که کوچه ها پر بود از بوی بهشت تو بگو چرا کسی قصه ها رو ننوشت اون روزا دل های ما واسه کینه جا نداشت دستای مهربونی گل های خنده می کاشت قصه از دریا بگو قصه از ماهی بگو من شب دلتنگی ام هرچه می خواهی بگو