ای حضور سبز و ساده، نم نم بارون عاشق تو بیا تا خلوت گل، روی سفره شقایق ای مسافر بهاری، وقتی تو بر من می باری تو با دست مهربونت، بر تنم مرهم می ذاری ♪ ای ترانه همیشه، لحظه شبنم و شیشه ای طلوع گل لبخند، تو غروب سرد بیشه وقتی تو بر من می باری، عشقو یاد من می یاری یاد فریاد یه جنگل، توی قلب شوره زاری ای مسافر بهاری، وقتی تو بر من می باری تو با دست مهربونت، بر تنم مرهم می ذاری ♪ تو مث یه شعر نابی، با خودت ترانه داری یه سبد از خنده گل، با خودت سوغات میاری قاصد عزیز نوری، تو حضور گل یاسی تو یه راز سر به مهری، مث حسی ناشناسی ♪ تو بیا تا بوی شب بو، پر بگیره تو هوامون عطر خوب خاک و بارون، بشینه تو کوچه ها مون زیر رگبار غرورت، چه عزیزه پر کشیدن پر زدن تو عطر نرگس، رفتن و به خود رسیدن ای مسافر بهاری، وقتی تو بر من می باری تو با دست مهربونت، بر تنم مرهم می ذاری