کاشکی چشمای قشنگی که داری منو از قصه ها بیرون نمی کرد دست دنیا رو تو دستم نمی ذاشت دلمو مثل دلت خون نمی کرد اگه حتی نوش دارو هم باشه برای زخم قصه مرهم می رسه اولش عاشقا دورن آخرش دستاشون به دستای هم می رسه عاشقای قصه تنها می مونن اما قصه آخرش رسیدنه اون جا خوشبختیه و عاشقیه این جا جون کندنه و دویدنه کاشکی این دفعه آخرم باشه پامو از قصه ها بیرون می ذارم آخه من دوست ندارم بهت بگم واسه دلخوشیام دوست دارم کاشکی این دفعه ی آخرم باشه کاشکی این حادثه باورم بیاد پامو از قصه ها بیرون بذارم حقمه هرچی بگن سرم بیاد ♪ کاشکی چشمای قشنگی که داری منو از قصه ها بیرون نمی کرد دست دنیا رو تو دستم نمی ذاشت دلمو مثل دلت خون نمی کرد اگه حتی نوش دارو هم باشه برای زخم قصه مرهم می رسه اولش عاشقا دورن آخرش دستاشون به دستای هم می رسه