دارم غم جانکاهی شب های سیاهی دور از رخ ماهی نه یار و نه همراهی جز قطره اشکی جز شعله آهی با سوز محبت چه کند دل، چه کند دل، چه کند دل با آتش حسرت چه کند دل، چه کند دل، چه کند دل می سوزم و می نالم با حال تباهی نابرده نصیبی، ناکرده گناهی ای راحت جان، چاره من کن، چاره من کن به پیامی به نگاهی بر دل زارم ای شب تو گواهی ♪ دارم غم جانکاهی شب های سیاهی دور از رخ ماهی نه یار و نه همراهی جز قطره اشکی جز شعله آهی با سوز محبت چه کند دل، چه کند دل، چه کند دل با آتش حسرت چه کند دل، چه کند دل، چه کند دل می سوزم و می نالم با حال تباهی نابرده نصیبی، ناکرده گناهی ای راحت جان، چاره من کن، چاره من کن به پیامی به نگاهی بر دل زارم ای شب تو گواهی