بود در کوچه ما زنده خروسی که همه اهل محل شاکی و عاصی ز صدای نخراشیده و بی وقت و حسابش سرسام گرفتند همه اش ونگ ونگ داشت سر جنگ ♪ سر آخر همه با هم شدند یک دل و یک رنگ که از ته بزنند ریشه آلام خروس عامل سرسام همه اهل محل در پی فرجام همه گرد گرفتند به قصد طمع خوردن آن خروس چالاک گرفتند به دشواری و سختی خراشیده و زخمی بردند که بریزند سر کوچه به جوب خون خروس بی نوا را ♪ خروس فسنجان وای بر من مرغان هراسان وای بر من یه دونه خروس و کل محل ته دیگ و پیاز وای بر من ♪ بعد آن ناله آخر که از اعماق وجودش یافت آواز و آن لحظه آخر که تقلای شدیدش یافت پایان خروسک همه اش آغشته به خون و سرش افتاده یه ور بود قرمز شده جوب و در آن دم چه مگس های حریصی که نشستند روی چشمان غمینش روی بالش، روی پرهای قشنگش روی پاها، روی گردن، روی کاکل روی تاج و دگر اجزای وجودش ♪ خروس فسنجان وای بر من مرغان هراسان وای بر من یه دونه خروس و کل محل ته دیگ و پیاز وای بر من خروس فسنجان وای بر من مرغان هراسان وای بر من یه دونه خروس و کل محل ته دیگ و پیاز وای بر من