خالی می کنم یه تیر صبحا تو مخم تازه وا می شه چشام از خودم می ذارم حاشیه به جا روح پلیده پس می ده ماهیچه قصاص حتی جنازه م می شه پاپیچ یگان با خودم دست به یقه م بیخ ارتفاع رو خودم می زنم فن کمر دلم می خواد بکوبه کره زمین تو فرقِ سرم هرکی ببینتم بشه زهر ترک ندارم دنده عقب از خودم پنهونم تو خودم زندونم هی خودمو نگاه کنم آینه بشکونم از خودم فراریم، حیرونم ناطقم، حیوونم دورم می زنن انگاری میدونم نمی دم نم پس دیوار شیطونم بدم میاد از نور سبب انعکاس تصویرم می شه به هرکی نصیحت می ده می گم یه وقتی می فهمی که واسه فهمیدن دیره یه شعله ام که رو خودش نفت می ریزه وقتی رد می ده و وحشی تر می شه می خوام بشکافه سینه روحم بره هواخوری نامرئی باشم تعقیبم نکنه شبا پلیس می گن که از عزیزتر از جون نداریم تو حاضری واسه چی جونتو فدا کنی؟ احتیاط نشونه ی ترسه عقل کیلو چنده؟ خدا تو قلبه خونه ش یا تو مکه؟ چرا آدم بی ارزش تر از نفته؟ می رن از جواب طفره همیشه گوشه گیرم یا یه گوشه، گیرم تو دارم، رو نمی دم زمونه بوده بی رحم یه تبعیدی رو زمینم با همه دشمن بی اعتماد به پیرامون بالاخره یه روز می کشنم تو خیابون عمر کوتاه ولی بلند پرواز خطرناکم وقتی با خودم تنهام هربار که افکارمو رو کاغذ ریختم قلم ترسید، شبونه جوهر پس داد از ابر سیاه می باره قطره ی شفاف من یه لاشه م که قِسِر در رفت از حمله ی ارواح برعکس همه م، تو مخمه خنده ی اطفال بهشت جاییه که کسی نشه برده ی ارباب می خوام بشکافه سینه روحم بره هواخوری نامرئی باشم تعقیبم نکنه شبا پلیس می گن که از عزیزتر از جون نداریم تو حاضری واسه چی جونتو فدا کنی؟