استخونها صدای پوکی میدن آواز گرگها رو دور آتش دوست نداری استخونها صدای پوکی میدن همه گوشهاشون رو با ترس گرفتن من با صدای ستونهای تن تو میرقصم میرقصم من با جفت لبهای خشک و سرد تو درويشم میشم میمیرم مزه دستات منو مجنون کرده بیا بشین کنار من تا شب رو صبح کنیم کش و قوسهات منو وحشی کردن مثل گرگ دور آتش پنجه تیز کردم من با صدای ستونهای تن تو میرقصم میرقصم من با جفت لبهای خشک و سرد تو درويشم میمیرم من با ترکهای زیر پوست تو آب میشم میمیرم من تو پهنای چشمهای شاکی تو غرق میشم میمیرم اخم تو روی من شلاق میشه توی من فریاد میشه نمیتونم ساکت شم خنده هات مثل تیری تو هدف منو از پا میندازه چه خوب آزارم میده شکارچی توی دامت گیر کردم مثل طعمه اسیرم دلم میخواد بمیرم شکارچی توی دامم گیر کردی چه طعمهٔ لذیزی چه شکار شیرینی