واو ♪ واو (چیزیو که نباید) (کا، کا، کاگان) من دقیقا شدم همون چیزیو که نباید چون مصرف می کردم همون چیزیو که نباید چون کسیو بردم رو تخت خوابم که نباید پس زندگی کن به همون فرمولی که نباید من دقیقا شدم همون چیزیو که نباید چون مصرف می کردم همون چیزیو که نباید چون کسیو بردم رو تخت خوابم که نباید پس زندگی کن به همون فرمولی که نباید با انگشت نشونم دادن چون فرق می کردم باشون نذاشتم آدما بکنن حال منو داغون یه روزی میتونه بِکَنه کلکمو ساده اون چراغایی که رد می کردم سریع بی قانون برم از ایران؟ بمونم ایران؟ یا بشم همونی که اینا می خوان تهش شده فیلان، میگه از بیسان این روزا آدما مختو میگان می کنم سوار، بهم میده آتیش ماشینه موهام، باحاله با ریش منم و شمال هوای نابیش گربتو بگیر، گرفته بازیش منم و زنی، خودت و رولم سرم تو گوشیت، مریضه مخم نمیری خونه ات؟ ببرم خونه ام؟ وگرنه بپیچ، تنهایی خوبم خونمو کره رو ماکارونی یه جوری بالام که خایه کنی می خونه خبر بابایی فوری عاشق ژاپن، تلویزیون سونی مامان نگران، هیترا پی ام بندازم زنی، نه من اوکی ام شایان رگ با گلاک میاد دم صبح دریا طوفانی، منم رو جی ام حرف زدن واسه این چاقالا آسونه ببین عکستو تتوشو رو بازومه می دونه بچش رو سی بی دی آرومه بهم بگو کی اندازه تو خانومه؟ من دقیقا شدم همون چیزیو که نباید چون مصرف می کردم همون چیزیو که نباید چون کسیو بردم رو تخت خوابم که نباید پس زندگی کن به همون فرمولی که نباید من دقیقا شدم همون چیزیو که نباید چون مصرف می کردم همون چیزیو که نباید چون کسیو بردم رو تخت خوابم که نباید پس زندگی کن به همون فرمولی که نباید دقیقا شدم همونی که نباید می شدم مامان نگرانم نی اگه ضعیف بودم اینا سوارم می شدن داداشا کنارم می مونن چاقالا فرارم می کنن با ما باشی میری بالا با ما نباشن اینا زمینم می خورن اومدم بمونم، نه این که فِید شم شهر من نور بود تاریک بودش شب فقط از دور قشنگه توش هی یه روز با پول میرم از این کشور نگاها روم، نیستم تو چشم من شاید تتو کردم زیر چشمم یه گوله برف، اگه باهات سردم ابریه شهرم، می ریزم اشک من مثل قدیما نشد دلم تنگ دادمش رفت وقتی فِیوم گذاشت رفت آخه من یه چی دیدم ته تونل به هر کی می گفتم نمی کرد باور 24 ساعت بیدارم به زور نبود 4:20 جلو چشام خون شاید گم بشم تو این دودا یه روز یادم نمیره از کجا شد شروع من دقیقا شدم همون چیزیو که نباید چون مصرف می کردم همون چیزیو که نباید چون کسیو بردم رو تخت خوابم که نباید پس زندگی کن به همون فرمولی که نباید من دقیقا شدم همون چیزیو که نباید چون مصرف می کردم همون چیزیو که نباید چون کسیو بردم رو تخت خوابم که نباید پس زندگی کن به همون فرمولی که نباید