تند میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب هنوز میزنه نبض میزنه میزنه میزنه نبض صبح شده هوا روشن ولی هنوز تو حالتِ دیشب مغز تند میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب نداریم حد و مرز اولِ شب خیلی تر و تمیز پاس میده پَکو سریع 9 صبح افتری کر و کثیف تو خونه با تیمم هیس ندارم حوصله دری وری در میاد از جیبم چی برسون سریع بعدِ منه میگه که قبلا ام با ما بوده یه بار فوت کرده دماغش دارا دودشو میخواد باز اون بره با ما خونه نمیدونه خیلی حالا خیلی زوده چون میمونیم تا وسط ظهر من و تیمم میشیم هر دفعه جفت نه میخواست الآن هم قرص لبمم کند گرفت دستمو برد تند میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب هنوز میزنه نبض میزنه میزنه میزنه نبض صبح شده هوا روشن ولی هنوز تو حالتِ دیشب مغز تند میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب میتپه قلب میزنه نبضت هنو بیداره مغز میکشه دستاشو روم بهم میزنه حرفاشو آروم اون میکنه شمعارو فوت بعد میذاره لباشو روش دورم یه دستشه حلقه تنش به تنم یه دستش به تخته رد کردم حدشو مرزش میچسبونه به من تنشو به من بد سفت اون میخوادش منو میاد تا تهش چون میباره نقدو بیماره مغز و بیداره تن هی لیوانِ بعد و لیوانِ بعدی بهم میگه ایمانمون یه امشبو ایمانِ من شو بهم میگه ایمانمون ایمانمون بگو ایمانمون یه امشبو ایمانِ من شو تند میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب هنوز میزنه نبض میزنه میزنه میزنه نبض صبح شده هوا روشن ولی هنوز تو حالتِ دیشب مغز تند میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب تند میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب هنوز میزنه نبض میزنه میزنه میزنه نبض صبح شده هوا روشن ولی هنوز تو حالتِ دیشب مغز تند میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب میتپه میتپه میتپه قلب میتپه قلب میزنه نبضت هنو بیداره مغز بسه دیگه بابا ولم کنید ، بذارین خونه بابا نه دیگه خدایی نمیمونم باید بریم دیگه وقتشه خدایا بسه دیگه ، ایمانمون