اومدی اومدی اومدی وقتی که بارون شبو از پنجره شست وقتی تاره عنکبوت بسته بود این صندوق پست اومدی وقتی که دیگه تلفن زنگ نمیزد وقتی من مونده بودم با یه بغل خیال بد اومدی تا در بیام از توی جلد خستگی اومدی تا منو بسپری به دست زندگی با تو رقصیدن مهتاب و تماشا کردم روی شونه هات کلافه بغضم و وا کردم بغضمو وا کردم ♪ طاق غصه ها شکست و موی رنگی قد کشید آخرش یکی تو دنیا حرفای منو شنید یکی اومد تا بفهمه لهجه زخم منو یکی اومد تا ببنده جاده برگشتنو اومدی تا در بیام از توی جلد خستگی اومدی تا منو بسپری به دست زندگی با تو رقصیدن مهتاب و تماشا کردم روی شونه هات کلافه بغضمو وا کردم بغضمو وا کردم ♪ تا ته دنیا با تو تا ته این راه با تو رو هستم تجربه های با تو دیدن مهتاب با تو رو هستم با تو هستم با تو رقصیدن مهتاب و تماشا کردم روی شونه هات کلافه بغضمو وا کردم بغضمو وا کردم