هردفعه زنگ مزدم نبودی تو دردسترس وجودم بی تو مفامی خو شده غرق از ترس ده قلبت خانه داشتم حاله چرا در بستست فکر کدن ده تو برم شده کار هر لهظه خدای مه تو ک میبینی حاله بگو چرا او غایبه مشناسی مره دادم برش حتی دنیایته چ ساده رویایم رفت ای دله نمشنوه کسی دگه ندایشه دلگیرم ای رقم حال بد خوده اصلا کی دیدم مفامم اشتباهه ولی چرا پیگیرم از مغذم خاطراتت بگو مره کِی بیرون از مغذم خاطراتت بگو مره کِی بیرون اشتباه فکر مکدی بگو بودم کی بی روح زمانه مگذره و زمان ایره خیلی زود... تا ده خودت میایی میگی میشه کِی بی او... ای رقم حال بد خوده اصلا ندیدیم، روبروی ایینه حتی کده خودم قریبم، احساس خوبی داشتم، مگفتی خوب ترینم، خواب رفتنه دیده بودم واقعی شد تعبیرم چی مفامی تو ، تکراری شده برم ای روزا بی تو سرد و تاریکم، بیبی تو برگرد بره هردو کاری کن ویسکی هرشب مه پر مکنه ساقی، مگه دل بکن از ای عشق هنوز چرا داغی، آدم ها سنگ دلن بگو چرا خوابی، بره گذر ای روزا اصلا نمانده هیچ راهی دلتنگ لبخند زیبای روی لبت، هروقت تو تاریک بودی مشدم مه نور شمعت هرچند مه سعی کردم از یاد نرفت بوی تنت نفرت از ترفند و رفتن و دل کندنت چی مفامی تو ، تکراری شده برم ای روزا بی تو سرد و تاریکم، بیبی تو برگرد بره هردو کاری کن چی مفامی تو ، تکراری شده برم ای روزا بی تو سرد و تاریکم، بیبی تو برگرد بره هردو کاری کن