بهارو یادت میاد تو بودی شکوفه اش اون لحظه تموم جهان شده بود هم اندازه کوچتون لای قرن بیست یک که افق رابطه ها تو ریسکه همه وجودشون شده عکس پروفایل هویت هاشونه دست فتوشاپ بیا حرف بزنیم معنی عشقو بلدی ای یکمکی اولا کم باش الکی دوم اینو بدون هر آدم یه جهانه یه روحه یه روانه ما دو تا دنیا رو جا میدیم زیر یه سقف و همین خونه هان که میشن جوامع گفتم حله، قبوله واسه من یه لبخندت تمومه دنیاست که منو سفت بار آورد اما سنگ هم شم میشم سنگ صبورت من و تو خوب میدونیم یه تنها، یه کوررنگ تمامه عشق یه حقیقته، یه ضربدر رو چوب خط زمانه کهنه حرفهای عاشقی جامونده تو گنجه کهنه حرفهای عاشقی جامونده تو گنجه واسه فرهاد، خودِ کندن کوه گنجه واسه فرهاد، خودِ کندن کوه گنجه کهنه حرفهای عاشقی جامونده تو گنجه کهنه حرفهای عاشقی جامونده تو گنجه واسه فرهاد، خودِ کندن کوه گنجه واسه فرهاد، خودِ کندن کوه گنجه حالا تابستونه، فصلی که آتیش دنیا تنده وقتشه این شکوفه میوه بشه زندگی ما رو کجا برده تو رو مامان صدا میزنه به من میگه بابا حس میکنم مهم ترم وقتی درست پا میذاره جا پام همونجا با خودم بستم عهد که دردهام افسانه شه سرنوشت اگه دلمو آب کرد من بشم دریا دلش هنوز هم نقش تو برام روی بوم رنگه هنوز هم دور کردن فکر تو عینه بومرنگه نیستم دلتنگ طلوع وقتی برام پنجه آفتابی تو از درون میدرخشی، زیباتر از لحظه آشنایی من و تو خوب میدونیم عمر، تو دنده خلاصه عشق یه حقیقته یه ضربدر رو چوب خطِ زمانه کهنه حرفهای عاشقی جامونده تو گنجه کهنه حرفهای عاشقی جامونده تو گنجه واسه فرهاد، خود کندن کوه گنجه واسه فرهاد، خود کندن کوه گنجه ♪ تا اینجاشو هضم کردی مزه داد میدونی که اجباریه لمس باد قصه چشم انتظار نقطه اس به فصل آخریم رهسپار امروز که نبودنت دلیل چهره عبوسمه حرف اول و آخر زمین بی مهر تو زمونه ارزونتره حالا نخ میدن، نخ کش میشن با عشق نمیگن، از عشق میگن میون این همه خوش لباس کجاست حرمت زُلف یار؟ عجیبه بشر پنهون کار که هیچ موقع جا نمیخوره عجیبه عطش دیدنت رو دارم و چشمم آب نمیخوره امّا کی میدونه، کی تو دلش چی داره همین حالا اَبر رو سیاه، داره سفید میباره ما اینو خوب میدونیم که عشق روئین تنه گمشده اما زنده ست حتی اگه خاک بشینه رو این تنه