بی تو هر شب غمتو به خلوت خودم می بردم خبری از تو نبود و لحظه ها رو می شمردم وقتی شب سحر میشد به بیقراری خودمو به دست گریه می سپردم گله و شکایتی از تو به لب نمی آوردم تو به یاد من نبودی اما من واست می مردم اما من واست می مردم، واست می مردم من تو رو از تو میخواستم که به عشقت در دنیا رو به روی خود ببندم تو منو مثل یه بازیچه میخواستی که واست گریه کنم، واست بخندم اما من واست می مردم اما من واست می مردم، واست می مردم یه شبی بی تو تو دفترچه قلبم اون جا که آخر عشق و سر گذشته زیر اسم خودمون واست نوشتم راست میگی که اون گذشته ها گذشته تو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستی آخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستی تو منو مثل یه بازیچه میخواستی اما من واست می مردم اما من واست می مردم، واست می مردم یه شبی بی تو تو دفترچه قلبم اون جا که آخر عشق و سر گذشته زیر اسم خودمون واست نوشتم راست میگی که اون گذشته ها گذشته تو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستی آخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستی تو منو مثل یه بازیچه میخواستی اما من واست می مردم اما من واست می مردم، واست می مردم