كويرم يه كويرِ خشک و تنها كوير هم صحبتش باد و سرابه كوير رويای دريا تو سرش نيست پای قصه م بشين حالم خرابه ♪ دريغ از يه جوونه تو وجودم تموم ريشه هام بی برگ و باره از اشكای خودم سينه م تٓرٓك خورد تنم از دور شبيه شوره زاره نه كوهی دورمه تا كم ميارم بهش تكيه كنم آروم بگيرم نه دريا دورمه تا غرق من شه نه ساحل ميشم اونجوری بميرم جوون بودم شبيه جنگلایی كه الان سر راهت رو گرفتن سر راهت تموم جنگلا سوخت تا چشمات رنگ دريا رو ببينن ...بزن بارون دلم خيلی گرفته ♪ يه شب بغضم گرفت فكرت منو برد از اون شب با خيالت هم نشينم با اين حالی كه امشب تو سرم هست محالِ صبحِ فردا رو ببينم يه شب چشمامو بستم خواب ديدم داره بارون مياد از ابر مُرده يه روز چشمام وا كردم نبودی ديدم سيل اومده دنيامو برده تو رويای يه دريا تو سرت بود دلم دريا شد و رفتی نديدی تو رفتي رد بارونو بگيری تو رفتی و به دريا نرسيدی كسی از خلوتم چيزی نديده كوير از خلوتش بيرون نميره كوير رويای دريا تو سرش نيست ...كوير تا آخر قصه كويره نه كوهی دورمه تا كم ميارم بهش تكيه كنم آروم بگيرم نه دريا دورمه تا غرق من شه نه ساحل ميشم اونجوری بميرم