زندگی شده فراموشم با خاطراتت هم آغوشم چند سالیه که تنها بودم دلیل نمونده برا موندن شبا همه برا رو من عطرت مونده توو هوا خونم از سایه ام حتی هراسونم رو یکی تنها موندم زندگی شده فراموشم با خاطراتت هم آغوشم چند سالیه که تنها بودم دلیل نمونده برا موندن شبا همه برا رو من عطرت مونده توو هوا خونم از سایه ام حتی هراسونم روحا یکی تنامون نه تصویرا از دم سیاه سر بیمار و سردیا تقویما رو رد کردی که از گذشته بدتر شی ترسیدم تو رفتیا فکر میکردم بعد بیای ندیدمت یه چند ساله ولی هنوز توو قابِ عکسیا زندگی شده فراموشم با خاطراتت هم آغوشم چند سالیه که تنها بودم دلیل نمونده برا موندن شبا همه برا رو من عطرت مونده توو هوا خونم از سایه ام حتی هراسونم روحو یکی تنامون نه ساعت های لعنتی سخت گذشتن بعد از اینکه رفتی کاغذای خط خطی آدمای مصرفی ساختن منه بدبینو زندگی شده فراموشم با خاطراتت هم آغوشم چند سالیه که تنها بودم دلیل نمونده برا موندن شبا همه برا رو من عطرت مونده توو هوا خونم از سایه ام حتی هراسونم روحو یکی تنامون نه