من و تو و زمین حضوری اتفاقی خطوط خالی از خمیم و بی تلاقی پر از شنیدنی ترین ترانه هائیم ببین اسیر این سکوت بد صدائیم می آمیزم با چشمانت از تو در تو بی تو هر حادثه را می جوشاند در من شعری گاهی یادت در فاصله ها می آمیزم با چشمانت از تو در تو بی تو هر حادثه را می جوشاند در من شعری گاهی یادت در فاصله ها من و تو و زمین حضوری اتفاقی خطوط خالی از خمیم و بی تلاقی نگاه بی تفاوتم صدای سردم من از سراب آسمونت توبه کردم آهای خزون داغ باغ بی بهاری شبیه چهره ام شدم کجای کاری؟ طنین موج و ساحلم خبر نداری می آمیزم با چشمانت از تو در تو بی تو هر حادثه را می جوشاند در من شعری گاهی یادت در فاصله ها می آمیزم با چشمانت از تو در تو بی تو هر حادثه را می جوشاند در من شعری گاهی یادت در فاصله ها