با تو از شب های تنهایی، بی تابی گذشتم در نگاهت خانه کردم، اشک ها را شُستم با تو دریا را و دنیا را، به آتش می کِشانم با تو حوا را، حوا را به آدم می رسانم ♪ در گلوگاه تو زین، آواز جُنون است میوه ممنوعه را، از باغ تو چیدم از فرشته از پری، رمز لبت را می شنیدم می کشیدم من غمت را و لبت را می چشیدم ♪ در سکوتِ سینه ام کو، آواز ازل با تو رود از آسمان جوشید، باران غزل با تو دریا را و دنیا را، به آتش می کشانم با تو حوا را، حوا را به آدم می رسانم ♪ بی تو بر ویرانه تن، تنهایی نشستم با تو میدانی شدم آوا، امید بستم با تو دریا را و دنیا را، به آتش می کشانم با تو حوا را، حوا را به آدم می رسانم