لالا لالا گل حسرت شده دنیا پُره وحشت مامان می خواد که چشم هات غم نبینه که رو مژگون نازت نم نشینه لالا لالا گل لادن ببین با ما چه ها کردن مامان برای تو عاشق ترینه برات می خواد اونی که بهترینه مامان از بس دوستت داره به این دنیات نمیاره بابا انقدر دوستت داره که بذرت رو نمی کاره دوستت دارم، دوستت دارم به این دنیات نمیارم دوستت دارم، دوستت دارم به این دنیات نمیارم دوستت دارم، دوستت دارم به این دنیات نمیارم لالا لالا گل فانوس نگو دنیا، بگو کابوس قصه مون یکی نابود، یکی نبوده این تباهی رسم گنبد کبوده لالا لالا گل تقدیر از این دنیا شدم من سیر می خوام بهت بدم یه هدیه هایی که هرگز نداده مامان بابایی مامان از بس دوستت داره به این دنیات نمیاره قصه بگم برات بیا تا باهم سرک بکشیم به هفت شهر زشت که خدا تراش نداد دستِ به سر نوشته سرنوشت قیچی میشه بندناف با جدایی چیستی از بهشت اولی تاریکه و میره سوی چشم نداره شکل آدم هاش دچار به انتظار نور غیب توو دومینی، بویی از عشق با نذر خونِ دل در حال پرستشِ غولی از جنس نفرتن شهر سوم، بده بستون حاکم سکه ست رونق گرفته بازار حکمت و قسمت آبادی بعدی، پُر از تفرقه لیس میزنن استخون هم اگه مزه یِ باور نده کوی پنجم، نام، شهرت خونواده و دین جغرافیا، تغذیه و تربیت و دید یکی نوزاد رو از شیر نگرفته می برن قریه ششم تا بسازن لشگر حلقه به گوش دیو آسمون هفتم همینجاست میگن ثریاست بالای ابرهاست خلاصه شهرهاست بچه، قنداق میشه زرداب سراسر وحشته فرداش زاویه شونه خالی می کنه زیر وزن اضلاع گیجم، خوردم چند تا چپ و راست نشدم شیر فهم آوردم سرم رو بالا و دیدم اینه دنیای بی رحم دوستت دارم، دوستت دارم (مامان از بس دوست داره) به این دنیات نمیارم (به این دنیات نمیار) دوست دارم، دوست دارم (بابا انقدر دوست داره) به این دنیات نمیارم (بذرت رو نمی کاره)