دلم برای اداهات؛ برای غمزه ی چشمت، برای هر چه که بودی... من عاشقتم هنوزم به اشکم میرسم هر شب؛ به بغضِ توی گلویم، به سرفه های مکرر... من عاشقتم هنوزم چقدر گفتم و نشنید! چقدر رفت و نوشتم و باز درونِ ترانه... من عاشقتم هنوزم به فصل ها همه گفتم به سرد و گرم و بهارش و به پاییزِ پر از تو من عاشقتم هنوزم... دریغ کردم و ای کاش؛ دوباره فرصتِ جبران و تا سلامی دوباره من عاشقتم هنوزم... من عاشقتم هنوزم و حدس بزن، تو کجایی؟! تو ذهنِ پیر و مریضم... به هیشکی؛ جاتو نگفتم من عاشقتم هنوزم و حدس بزن، تو کجایی؟! هنوز گوشه ی قلبم... به هیشکی جاتو نگفتم من عاشقتم هنوزم... من عاشقتم هنوزم... عاشقِ چشمانت آن روز که دیداری بینِ من و تو رخ داد؛ شب فاجعه بیداری زیبا، دلِ من بردی... حرفی نزدی اصلا! رویا به سرم آمد... من موی تو را بستم! خوش پوش ترکیبی در رنگِ لباس توست؛ پرتِ من ژولیده کن لحظه حواستو گل ها همه مدهوشند! عطرت همه جا پیچید... ای کاش تو گل بودی؛ میشد که تو را میچید! من عاشقتم هنوزم و حدس بزن، تو کجایی! هنوز گوشه ی قلبم... به هیشکی جاتو نگفتم من عاشقتم هنوزم و حدس بزن، تو کجایی! تو ذهنِ پیر و مریضم... به هیشکی؛ جاتو نگفتم