چشام قلفه به بدنش کمرش مثه مار میرقصه تا بغلش کنم بشینه روم جون قیلیون چاق کنه تا بگیره دود خطای مشکی دور چشاش پوستش برفی با تن صداش مــــاتم میکنه نفساش آروم خوابم میکنه ملکه منه ، شاهم میکنه بد جور میخوامش علی بابا روقالیچه سواره بازم میگازه رو تختم از شب تا صبح با من بیداره ساعت میخوابه آناً میاد طرفم باز خم میشه جلوم یکم غلط انداز بلدم باش حرکاتی بزنم بشه علناً خواب غول چراغ جادو منم ارباب علی بابا ۴۰ دزد تبهکار شب از راه میاد ماه کامله تو چادر تو صحرا تا آفتاب بشه بیداریم نه نمیخوابیم شراب انگور میپاشیم روهم رو تخت با نور شمع هنوزم معطله سندبادیم علی بابا علی بابا علی بابا سوار سیمرغ رو ابرام کاروانم تو صحراس مار کبرا س دور گردنم میرم خونه جذرو و اهرام از خاک میان بگذارید بیرون مومیایا منم توی ذهنم تو هیمالیا دافی های مصری، رقص های خوب نميدونم با اینا باشم یا حوریا میرم سفر ۷ دریا دافی ها هر شب رو پام واسه مهمونی با اشراف بریون کردیم ما 8 پا از دور میبینم یه جزیره این داستان چه عجیبه علی بابا دنباله گنج و معلوم نیست رو قالیچه ست یا سفینه تو صندوقچم الماس، کشتیم رو موجای دریاست همه چی یهوی میرزه بهم من میمونم قالیچه و سند باد علی بابا علی بابا