من خستگیم رو 3 جلدش کردم خدا تنها چیزیه که من بهش دلگرمم فکر کردم این جهنم رو بهشتش کردم ولی اشتباه بود من کسیم که هست سرنوشتش از قبل حتی فرشته ی غم نوشتش از من همه گفتن این زندگی رو بیا بده کش از عمد شاید اوضاع تغییر کردش و یک فرشته از بر نوشت واسه امثالی مث من که شدن برشته از ته ولی هنوز پای دود پیپم حتی بیخیال یه روز دیگه ام خسته ام از همه دستام مرحمه واسه هرکی که خیلی وقته توی ذهنش فکر رفتنه در اسرع وقت باید کاری کنم که زندگیم بیشتر از این نشه مسخره تر من خره بد باختم زندگیمو پشت پنجره با منظره بد ساختم من ته خطم ، ته خط یک فعل خسته ام نقطه سرخط خستم دیگه از همه خستم دیگه از همه خسته م دیگه از همه خسته ام دیگه از همه تو غربت سیریم ولی بد تنهاییم داریم کلنجار میریم اینجا ما با بد دردهایی شده دعوا کردیم حتی سر پرچمداری آره مقصر خودمم که رفتم دایی ولی تهش که چی؟ بمونم تو وطنم بشم سرمشق کی؟ من خسته ام از ندیدن پدرم خسته ام از این دلتنگی که زده به سرم خسته ام میفهمی؟ نه به خدا که نمیفهمی فقط تو فکر اینی کی رو کجا خراب کنی از داشته های اون حسودی کنی دریغ از اینکه خودت تلاش کنی انگار نه انگار به هیچ جات نیست گویی ما تخمتیم نیش دار بیست تیکه میندازی میزاری و میری هیچ حرفی آسمون ما از ابری گذشته شده برفی جبران میکنی و تهشم میزاری یه نقطه خسته ام با اینکه میدونم هست به تخمت خستم دیگه از همه خستم دیگه از همه خسته م دیگه از همه خسته ام دیگه از همه