نمیدونم کجا تسلیم شدیم ولی بهتره از هم دیگه پرهیز کنیم از صبح تا شب فقط داریم بحث میکنیم این حرفای تکراری رو بس میکنی یا نه من که اینم توام میگی رابطه چه بده شاید باید ازهم بگیریم فاصله یه ذره الانم سه شبه و من خوابم نمیبره همش تو خودمم برام زمانم نمیگذره من از این نقاب سرد از این چشای غرق اشک خستم خستم چه غریبه حال من از اینکه عاشقم میترسم میترسم نمیخوام بشنوم چیزی نه میپره رشته کلام استراتژی نچین میدونی که رد میشه تماس واسه من ادا در نیار نمیگرفتم دستم تیزی الان دستمه هر شب کلتم میوفته رو صورت خطی هرشب خودم اشهد خوندم سر تو کردم قمار زندگیمو بر عکس هر شب باختم دیگه نیستم خودم باید هی شک کنم هر شب دورم باز شیشه الکلم تو فکرم توام تو خودم گمم سیر شدم خوردم از حرف مردم نفسم کیپ کیپو تو چشام مردمک شل شاید امشب خوابتو دیدم اونجا Distance و بس کن من از این نقاب سرد از این چشای غرق اشک خستم خستم چه غریبه حال من از اینکه عاشقم میترسم میترسم میترسم میترسم میترسم