بارون میباره ولی من خیس نمیشم قطره هاش میریزن رو چرک نویسم تو رفتی من از درد می پیچم این هم میکشم هه ، شاید گیج شم نفهمم کجام ، نفهمم چی میخوام نفهمم چرا دوستام میرن دیگه نمیان نبینم خاکستریست رنگ شهرم من تو روزا میمیرم و زنده میشم هر شب بارون میباره ، اون هم چجوری حیف که نیستی ببینی خیلی دوری کاشکی میموندی پیشم ، کاش که بودی دموکراتچی ، هیچی نیست زوری این هم یاد میگیرم میشم سخت تر ته راه رو نمیبینی چون از اول بستس نگاهم به پایین ، به زیر دستم کلمات میشن کمرنگ تر ، بعد هم محو در رو نبند با من بمون خیلی تنهام برام بخون قصه ی وقتی رو بچه بودم میگفتی همه بدی ها دروغن در رو نبند با من بمون خیلی تنهام برام بخون قصه ی وقتی رو بچه بودم میگفتی همه بدی ها دروغن میکشه دستم رو میکشه رو زمین ناامیدی یه غوله نه از جنس خمیر باورکن از وقتی دنیا به نام شر شد من تو سایه ی شهر موندم کارم شد تفکر سنگینی تنم رو پام کشید طعم تلخ آسفالت رو کفش هام چشید ببار بذار بشه دیدم مختل شاید اینجوری ببینم با خوشبختی اُختم رضا کی میای این رو یادم نمیره مگه میشه یه احساس اینقدر راحت بمیره یه حسی از درونم میگه باز هم بگیرش ولی اون داره با آینده میره من اینجام تو میسوزه بیرون روشن حرف های بقیه تو گوشم مبهم این هم یاد میگیرم میشم محکم مامان، اون درو نبند لطفا در رو نبند با من بمون خیلی تنهام برام بخون قصه ی وقتی رو بچه بودم میگفتی همه بدی ها دروغن در رو نبند با من بمون خیلی تنهام برام بخون قصه ی وقتی رو بچه بودم میگفتی همه بدی ها دروغن