هر روز از اول تا آخرشو دیدم حسابی هنوز جلو چشامه تصویر پیرهن آبی این روزا فکر نمیکنم اصلا به جز تو به هیشکی ها حواست نیست یهو خودش پیش میاد رفته توی قلبم وقتی انقدر خوبه با من پیش میاد، تکستا میشن عشقم، دوست دارم انقدر حال میکنم با کارات و با قیافه ات من که دروغا کم شدن و بازیا رفتن نمیخواستم دور شی باید بودی فقط هی کنارم اشتباه بود اما یادته که زدم قید کارم غلطه انصافا، از ته دل واقعا لعنت به احساسم هنوز میخوام با این مسخره بسازم من هم مثل تو زندگیم پر غصه، درست اما با هم احتیاجی نبود نسخه و قرص احتیاج نبود این حرفا رو با این آهنگ بخونی فقط کافی بود که با هم بمونیم یه حس جدید بود تو رو هیچ وقت نپیچوند تا یه وقت نشی دور که شدی یعنی کو؟ اون همه احساس یعنی کو؟ اون همه احساس یعنی کو؟ یه حس جدید بود تو رو هیچ وقت نپیچوند تا یه وقت نشی دور که شدی یعنی کو؟ اون همه احساس یعنی کو؟ اون همه احساس یعنی کو؟ یه کمی ببین اولین نفر بودی به همه نشونت دادم فکر کردی به این؟ فکر کردی چرا بی تو زندگیم مختله و سیاه؟ چرا به مادرت گفتم دخترتو میخوام؟ فکر کردی به قدم زدنامون تو ولیعصر؟ فکر کردی چرا میگم روحمی پس؟ خیلی جاها با هم بودیم الآن فقط شکنجه است فکر کردی که این جوری بد عادت شم یه درصد؟ فکر کردی به تولدت، به کیک با دست بند؟ چرا رفتم دوست قدیمیتو پیدا کردم؟ فکر کردی علاقه ام بیشتره از یه بچه عادت؟ فکر کردی یعنی چی اگه دلم تنگ شه واست؟ من چه ساده ام، آوردمت سر کارم که کنار دستت باشم فکر کردی بد شه حالم؟ فکر کردی من چی میشم بشی نقطه کور؟ حداقل پیش خودت یکیشو بگو یه حس جدید بود تو رو هیچ وقت نپیچوند تا یه وقت نشی دور که شدی یعنی کو؟ اون همه احساس یعنی کو؟ اون همه احساس یعنی کو؟ یه حس جدید بود تو رو هیچ وقت نپیچوند تا یه وقت نشی دور که شدی یعنی کو؟ اون همه احساس یعنی کو؟ اون همه احساس یعنی کو؟