میگم نزن قید منو این قله ارزش نداره تنها نرو شبا صبحا میشه سرو جای پروانه میری توو پیله ترو میگم هنوز خدایی هست بیا زندگی بساز با رویایی گرم نوبتی هم باشه نوبت ماست که باس رد بشیم از توو این پیچهای تنگ چی میدونی أ دلم أ گِلم از زدن توو دل مرگ از اینکه خیلی وقته مُردی فقط اسمت هک نی روی تن سنگ ترس دارن شونه های خالی شهر دستی روشون نیست توو سایه های شب بلاتکلیفن تووی تکرار توو این نقطه همه وصل میشن به هم همیشه همه چی عالی بود تا وقتی رویای رسیدن مسیرو کشت خوش اومدی به این زندگی عجیبه آدمی که داره دنیارو پشت اینجا همه دیو و پریا با همن هر کی هم هرجوره همین جور راحتن همینه که هست بِکن قلادتو پس با ما بیا پیش بالاییا عقده ای داری بالا بیار اینجا قصن قصه نمیگن نمی خوابن با این لالاییا لحظه رو کردن زندگی نه که زندگی بکنن لحظشونو کم نکردن بچگی تووی شهری که میداد این بوی خون رو شهرو دیدی أ توو شیشه ها که شاید شیله نباشه توو پیله ها احمقی مگه کوری ها؟ دلی نی وسط سینه ها اصیل میگی به من چون زدن همه به هم همه جوره نم نم شد دلم پر یه نزدیکی که أ همه دوره ریه پر دود سینه سوز خوب قانون غارته پاره کنه تووت همه بت هاتو زنجیره پاتو رویای گنده که میخوابه با تو توو جای شلوغ دنبال شعور حاکمای این شهر دروغ بهت یاد دادن دل بشکن همینی که هست همونی که بود ما نمیمیریم لب ها امروزِ مارا خواهند گفت