بازم رسید آخر قصه تنها موندی با جفت کفشات بهت گفتم این ادما رفیق نیستن و هستن رُقبات لبخند زدی خندیدی بهم گفتی که تا به حال جنگیدی واس خاطر عشقت قلبی که بدجوری بش غل و زنجیری گفتی که برا من ساخته شده گفتم عاشق میشه ویرونت بم گفتی که بچه ی عاقلیه گفتم عاشق میشه دیوونه این روزا دل بستنِ عاشق مثه نقش رو شنای ساحل بعد اولین موج و تلاطم نیستش اثری و پاک شده کامل خرج کردی براش کلی معرفت رو کردی صداقتتو فک کردی که طرف آدمه ثابت کردی رفاقتتو غصه نخور نیستی مقصر این ادما گرگ صفتن دارم یادگاری از تک تکشون من زخم روی کل بدن اونی که ضرر کرده تو نیستی تو پاک مثه اشکاتی زلال تو نذاشتی یه لحظه ام حتی بشینه رو قلبت گرد و غبار کسی که ضرر کرده تو نیستی تو پاکِ از هر جهت پروندت یکی اون بالا عادل قادر حقتو بگیره از هر کَرکَس حالا هستی رو نقطه صفر تو بازخمای کهنه عشق یادت باشه کی مرحَم بود برا زخمی که هرشب شعله گرفت حالا هستی رو نقطه صفر دیگه وا نکن سفره دل دیگه هرگز فراموش نکن دنیایی که اشکتو سُخره گرفت حالا هستی رو نقطه صفر تو بازخمای کهنه عشق یادت باشه کی مرحم بود برا زخمی که هرشب شعله گرفت حالا هستی رو نقطه صفر دیگه وا نکن سفره دل دیگه هرگز فراموش نکن دنیایی که اشکتو سُخره گرفت ادم قربانی هواست دل کندن معنی پرواز اینه داستان اول و ازل چیدن یک سیب و این همه تقاص نمیره تو کَتِ یه عاشق واژه ساده دل کندن هر شب توی مغزشه لحظه شیرین دیدن و دل بستن بهم بگو چرا اینقد راحت شده این روزا دل شکستن خدا اگه دل بستن بَده بهم بگو چرا همه به تو دل بستن چرا باس سرکوبش کرد این حس بی پایانُ چرا اگه انسانیت از بین رفت عاشق پس بده این تاوانو اوس کریم ندارم حتی به جفت چشمامم اعتمادی شده دل بندتم سنگ اصلا نی رو حرفش اعتباری به امید تو هر راهوُ رفتمُ ردکردم هرچاهو اخرم به بن بست خوردم بازُ این راهم رفتم اشتباهی اونی که میگفت حرفش حرفُ هست روی عهدش حالا کوش مرگ اعتماد ساختش ازم دل مرده ای خسته و خواب الود حالا مونده با ذات کثیفی که هیچوقت نمیخورد با ما جوش یکی از رو دوتا از زیر مثه قانون بافتن بالاپوش حالا هستی رو نقطه صفر دیگه وا نکن سفره دل دیگه هرگز فراموش نکن دنیایی که اشکتو سُخره گرفت