طالبِ صُلحم و دیپلمات تازه نفس، جَوون، سربه زیر زرد می کنن چاقالا سیمسُنان چشاشونو می زنه برقِ تیم تازه اولّاشه؛ تلفات ولی از الآنه طرفای ما ندارن آنتن تقلّا که لفظ رو در میارم از غلافش ترسیده یا خوشحال بالا رفته ضربانش جفت تر از تخماته تاسِ رفیقام مِرص آتیش؛ گرمه بازارِ رفیقام تو جاده با هم مثلِ سایه رفیقام خودم نباشم پیگیر راهِ رفیقام رسیده نمی رسی به کالِ رفیقام وسط کویرم می ذارن مایه رفیقام حالِ رفیقام خوب رپ می کنم تو هم رپ می کنی؛ می رقصن باله رفیقات بحثِ پروازه؛ چاقاله پیِ سکّو پرتابه رپ فارس حوضه و مرصاد فوّاره مرصاد شمع و هِیترا پروانه سُلی تو دِل لَش می کنن لفظا چطوری در میارن از تو حرفا تئوری داریم ساز و کار؛ می کنیم ساخت و ساز با تیم می سازیم تا بشه فردا بِتُنی کلّه پُر با قلبِ پُرتر می سازیم می دیمش بنگرو وقتی تنهاییم رو می کشید شب به رُخ فقط جمعم کرد رپ یهو الآن وسط تهرانم اولِ مسیر صبح دمِ دفتر؛ دستمه لمیز وسط کار برام ناتیف می رسه شده استوری ترکامون از کفِ کَلی چی فکر کردی بَسَّمه یعنی؟ مثلِ بدخواه رکوردا رو هردفعه زدیم ررر شروع می شه رپ سرِ شبی می خونیم و می چرخه عقربه سریع گنستر گنستا لات نیستم باس لش کرد اهلِ راش نیستم رپ رو کلمه چیدن می بینن؛ من هنر رپکُن چیه؟ بگو آرتیستم گنستر گنستا لات نیستم باس لش کرد اهلِ راش نیستم رپ رو کلمه چیدن می بینن؛ من هنر رپکُن چیه؟ بگو آرتیستم