تاب تاب عباسی خدا قرار بود منو نندازی شاید توام شدی مث ما آدما شاید راست میگن هیشکی پای حرفاش نیست شاید امید واسه من ی خیال واهی بود ک قاطی باقی چیزا مرد تو چند سال پیش ی نیم نگاهی بنداز کجا رفتیا رفیق نیم راه نشو سراغم بیا آ خدا من میخوام از این کما در بیام از دنیا ک توش زدم شب و روز ب هر دری زدم دیدم بسته در و روم کجایی ببینی کرد دلمو خون تو بهتر از هر کسی خبر از دلم دارری و میدونی ک پکرم چقد من ی جوونم ی جوون ک اول راهم اما تو همین اول راه کمرم شکست آه آره کمرم شکست وقتی دیدم هیچی اونطور ک میخوام نیستو آروزوهام موند پشت دیوار انگار ب ما حال و روز خوش نمیاد و شانس برامون ی سره غصه میزاد انگار ناف مارو بریدن با غم هر کس و ناکسی کردش کلی حرف بارم نرسیدم هر چی دوییدم بازم شده زندگیم خلاصه تو بد و بدتر رامو سمت هر کی کج کردم من و پس زد کارم شده وایسم جلو آیینه الکی دلمو صابون بزنم بگم همین دردا بود ک منو مرد کرد همین دردا بود منو مرد کرد ولی ی روز از همین روزا منم میشم آزاد آزاد از قل و قش آزاد از این دغدغه ها آزاد از هر چی ک ی رو پاچید نمک رو زخمم تقدیر من رفتن باز میرم با اینکه میدونم اول رام دور از همه هم ریز هم درشت هم خوب هم بدش از این دنیا ک توش کارم جمع کردن فقط میرم تا از یادم برن من میرم روم سیاه مادر ببخش رفتنیا باید برن