جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود گر تو ستم کنی به جان از تو ستم روا بود جرمی ندارم پیش از این کز دل هوادارم تو را از زعفران روی من رو می بگردانی چرا هر که رخش چنین بود شاه غلام او شود گر چه که بنده ای بود خاصه که در هوا بود جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود گر تو ستم کنی به جان از تو ستم روا بود این دل پاره پاره را پیش خیال تو نهم گر سخن وفا کند گویم کاین وفا بود جان و جهان چو روی تو.در دو جهان کجا بود گر تو ستم کنی به جان از تو ستم روا بود