ای رفتگر صبح زود عشق ای همه ی بود و نبود عشق من سنگ زیرین آسیا تو فال چای نسل آریا آه بخت رو دست زدی رفتی ای عشق تردست شدی مفتی بر خانمانم آتش زدی رفتی تیری چون آرش زدی رفتی ای بلور آبی شهرآشوب ای آبی از زلال دانوب ای پلیسه بر دامن محجوب ای آغوشت از شمال تا جنوب ای عشق رو دست زدی رفتی ای عشق تر دست شدی مفتی بر خانمانم آتش زدی رفتی تیری چون آرش زدی رفتی سرهای من یک یک جدا به خاک ریز خون های مجرمت که منم سرریز پانصد لشکرم من رزمنده ی تو آحاد ملت یک یک شرمنده ی تو ای عشق رو دست زدی رفتی ای عشق تر دست شدی مفتی بر خانمانم آتش زدی رفتی تیری چون آرش زدی رفتی آه ای باخ تنابنده بر دل آه ای آخ دماوندِ بر کوه آه ای فلوت نزدیک تر از گردن رگ آه ای کمانچه نشسته چون زاری بر دل ای عشق رو دست زدی رفتی ای عشق تر دست شدی مفتی بر خانمانم آتش زدی رفتی تیری چون آرش زدی رفتی ♪ آه بخت رو دست زدی رفتی ای عشق تر دست شدی مفتی بر خانمانم آتش زدی رفتی تیری چون آرش زدی رفتی از باخون که برگشتم، بی خون برگشتم تا خون که برگشتم، با خون برگشتم خون برنگشت، با خون که برگشتم آه بخت رو دست زدی رفتی ای عشق تر دست شدی مفتی در تاخون که برگشتم، از خون برگشتم با خون که برگشتم، تا خون برگشتم خون برگشت، من برنگشتم تا شما برمیگشتم، با یادی خون برمیگشتم برمیگشتم اما