دو تا قمری مسافر با ما همخونه شدن جون دادن تا عاقبت صاحب یک لونه شدن لونشونو قمریا به قیمت جون ساختن با هزاران تیکه چوب تو طاق ایوون ساختن کودکم کودکم حرفاتو آهسته بزن قمریا بیدار میشن از آدما بیزار میشن این دوتا بی آزار وحشت از خطر دارن طفل بی بال و پری رو زیر بال و پر دارن این دوتا مرغ نجیب از کینه ها بر حذرن اونا از خودخواهی ما آدما بی خبرن کودکم کودکم راهتو آهسته برو قمریا بیدار میشن از آدما بیزار میشن قمریا بیدار میشن از آدما بیزار میشن دو تا قمری مسافر با ما همخونه شدن جون دادن تا عاقبت صاحب یک لونه شدن لونشونو قمریا به قیمت جون ساختن با هزاران تیکه چوب تو طاق ایوون ساختن کودکم کودکم حرفاتو آهسته بزن قمریا بیدار میشن از آدما بیزار میشن