کمی با من مدارا کن کمی با من مدارا کن که خود را با تو بشناسم من گم را تو پیدا کن من گم را تو پیدا کن ♪ تو را از شب جدا کردم تو را از قصه آوردم نمیشد با تو بد باشم نمی شد از تو برگردم کمی با من مدارا کن کمی با من مدارا کن صبوری کن تحمل کن من گم را تو پیدا کن من گم را تو پیدا کن نه از برگم نه از جنگل نه از باران، نه از شبنم نه آن تعمیدی رودم نه آن مریم ترین مریم منم همسقف دیروزی که عطر خانگی دارم که دستان تو را باید به شام سفره بسپارم کمی با من مدارا کن کمی با من مدارا کن که خود را با تو بشناسم من گم را تو پیدا کن من گم را تو پیدا کن اگر سختم، اگر دشوار اگر سیل مصیبت بار اگر تلخم، اگر بیمار منم از عشق تو بسیار منم هم خون و هم گریه که بغضش را به دریا داد که از اوج پریدن ها بر این ویرانه ها افتاد کمی با من مدارا کن کمی با من مدارا کن صبوری کن تحمل کن من گم را تو پیدا کن من گم را تو پیدا کن من گم را تو پیدا کن من گم را تو پیدا کن