بی خبر یه روز اومد سر زد و رفت خواب بودم وقتی اومد در زد و رفت اومد و دید که دلم خوابه هنوز ننشسته روی بوم پر زد و رفت اونی که نور امیده، میگن از خدا رسیده تو سیاهی شب من، اون مثل صبح سپیده اون، اونی که سه حرفه اسمش، اگه بشکنه طلسمش من دوباره جون می گیرم، اون نباشه من می میرم گاهی عکسشو توی آب می بینم دلمو واسش چه بی تاب می بینم گاهی وقتا می بینم که اومده نکنه بازم دارم خواب می بینم اونی که نور امیده، میگن از خدا رسیده تو سیاهی شب من، اون مثل صبح سپیده اون، اونی که سه حرفه اسمش، اگه بشکنه طلسمش من دوباره جون می گیرم، اون نباشه من می میرم بی خبر یه روز اومد سر زد و رفت خواب بودم وقتی اومد در زد و رفت اومد و دید که دلم خوابه هنوز ننشسته روی بوم پر زد و رفت اونی که نور امیده، میگن از خدا رسیده تو سیاهی شب من، اون مثل صبح سپیده اونی که سه حرفه اسمش، اگه بشکنه طلسمش من دوباره جون می گیرم، اون نباشه من می میرم گاهی عکسشو توی آب می بینم دلمو واسش چه بی تاب می بینم گاهی وقتا می بینم که اومده نکنه بازم دارم خواب می بینم اونی که نور امیده، میگن از خدا رسیده تو سیاهی شب من، اون مثل صبح سپیده اون، اونی که سه حرفه اسمش، اگه بشکنه طلسمش من دوباره جون می گیرم، اون نباشه من می میرم