منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است! منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است! دعایِ پیرِ مغان وردِ صبحگاهِ من است ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله گدایِ خاکِ درِ دوست، پادشاه من است پادشاه من است غرض ز مسجد و میخانه ام غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست جز این خیال ندارم خدا گواهِ من است خدا گواهِ من است گَرَم ترانهٔ چنگ صَبوح نیست چه باک نوایِ من به سحر آهِ عذرخواهِ من است مگر به تیغ اجل خیمه بَرکَنَم ور نی رمیدن از درِ دولت نه رسم و راهِ من است از آن زمان که بر این آستان نهادم روی فرازِ مسندِ خورشید (خورشید) تکیه گاهِ من است منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است دعایِ پیرِ مغان وردِ صبحگاهِ من است