دوباره شب رسیدش منم و خودم و خدات یه کامه ته نشینش بدن شل رو دوپام بذار این لش بمیره وسط هرچی گناه بذار این تن بگیره بوی کاغذای دلار من و خدات دوتا دیوونه ایم یه خونه داریم اون بالا و بیرون کره ایم تو زندگی با زاویش تو روح من با قافیش تو شهر پوچ و حاشیش تو عقربش تو ثانیش لباس میکنم شیشه هارو میشکنم زمین میفروشم آسمون میخرم یه خنده کج به راست با دوتا چشم ریز رو گردن خدات میشم یه سینه ریز به جای کلتون فریب و میخورم صعود و میبینم مسیر رو میدویم با این حال هستم حاجی اونقدی که گفتم این خیلی حرفه مشتی کس بشی تو غربت حصین یکمی صبر کن من هنوز اینجا کلی کار دارم یکمی صبر کن یکمی صبر کن من سوال نیستم جواب دارم یکمی صبر کن یکمی صبر کن یخورده واستا یکمی صبر کن آه تو که دیدی اینارو ازم خل و چلی، بیدار و نسخ دنیامون چی داره اصلا هی میگی کافیته نزن هنوزم لقم هنوز مثل برگم میرم به دست باد و اونجا هم که حق هست واقعی شد ادعام گم شدم تو ازدحام شدم قطره قطره آب پرم قد لحظه هام له شدم تو همین وضع شییر شدم تو همین وضع اونقدی که نشن هضم اونقدی که بشیم جذب خدا میدونه که تو دلم چیه میدونه میپرم از رو پرچینش میدونم میگیره دستم یه روز و میکشه پرده از رو تصویرش لخ و لخ پات روی خش و خش برگا فصل هر وکره رفت و باز رسیده سرما همه چی خاص تو یه روز عادی یه روت احساس و یه روی مادی حصین یکمی صبر کن من هنوز اینجا کلی کار دارم یکمی صبر کن یکمی صبر کن من سوال نیستم جواب دارم یکمی صبر کن یکمی صبر کن یخورده واستا یکمی صبر کن